من و کارگاه کوچکم را بشناسید
آشناییام با رایانه در اواخر دبستان اتفاق افتاد و از همان روزها جذابیتی در آن یافتم که هیچگاه برایم کمرنگتر نشد. سفر من به عنوان یک آفرینندهٔ دیجیتال اما از ابتدای دههٔ نود خورشیدی آغاز شد، روزهایی که کافینت سرد، کُند و پولیِ دانشگاه را به کلاسهای «درک و بیان محیط» و «هندسهٔ کاربردی» (که در آنها همه کاری میشد بهجز درک و بیان محیط و یادگیری هندسهٔ کاربردی) ترجیح میدادم و تمام تلاش و ذوقم بر این بود که با بالا پایین کردن فایل HTML قالب وبلاگ میهنبلاگی که داشتم، چیزی از ساختارش را بفهمم و بتوانم کمی اجزایش را تغییر دهم (انصافا کدهای بهمریخته و بیسروته قدیمی خود «جهنم» بودند، نصیب گرگ بیابان نشود، قدرِ کدهای clean و کامنتدار جدید را بدانید).
گذشت، و بعد از مدتی عطای «درک و بیان محیط» و کلاسی که در آن بوی تنباکوی «دوسیب نعنا» آقایان و ادکلن «لالیک آمیتیس» (که فروشندهٔ آن به روح پدرِ در قید حیاتش قسم خورده بود که اصل است اما همهٔ کلاس معترف بودیم که «اگر این اصل است، لعنت بر اصلش») خانمها پررنگتر از محتوای آموزشی استادانِ خسته بود را به لقایش بخشیدم و دانشکدهٔ فخیمهٔ معماری را به هدف دانشکدهٔ علوم انسانی ترک کردم و دانشجوی زبان شدم.
همچنان گذشت، و مسیر من با تحصیل در کارشناسی و ارشد زبان انگلیسی تغییراتی اساسی پیدا کرد. آشنایی ذهن کنجکاو من با زبانشناسی و انگلیسی اما تنها یک زبان جدید به من نیاموخت؛ این مسیر تازهای بود که کانون تمرکز حرفهای من را به سمت مخاطبان غیرفارسیزبان و حوزهٔ «بومیسازی وبسایتها» برد.
من با مشارکت در فرآیند بومیسازی پروژههای بزرگ متنباز مانند VLC Player، WordPress، ProtonMail و Telegram، و کمک به در دسترس قرار گرفتن آنها برای کاربران فارسیزبان، شروع به پل زدن بین فرهنگها کردم. به موازات این فعالیت، استودیوی من با نام «کارگاه فاضل» به طور تخصصی بر روی طراحی و توسعهٔ وبسایتهای چندزبانهٔ پیچیده برای کارآفرینان ایرانی متمرکز شد که نیاز به تعامل با مخاطب و مشتریان جهانی داشتند.
سخن کوتاه، آنچه که پیشرویتان است، تلاشهای بیش از یکدههایِ ذهنی دوستدار زبان و شیفتهٔ رایانه و طراحی اسلامی-ایرانی* است (:
* یکی از ابلهانهترین تلاشهای دهههای اخیر جماعت ناسیونالیست و جماعت خشکمقدس، زورزدنهایشان برای جداسازی هنر و ادبیات اسلامی از ایرانیست غافل از اینکه اینها عمیقا در هم تنیدهاند. شاهکار مسجد شیخلطفالله را چطور میخواهید از ماهیت اسلامیش جدا کنید عزیزان؟ حافظ را چطور از هویت عمیقا دینیاش ایزوله میکنید؟ chill بزرگواران! کمی به خود و اندیشههای منورتان استراحت دهید.

